گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
آغاز تا پایان - سیری در جنگ ایران و عراق
جلد سوم
آخرین تحرک نظامی در جنوب





عملیات کربلای 8

اگر چه عملیات کربلای 5 و آثار و نتایج آن توانست موقعیت مطلوبی را پس از عملیات کربلای 4 به وجود آورد، لیکن به دلیل عدم انهدام کامل قوای نظامی عراق در منطقه شرق بصره، مجددا انجام عملیات و انتخاب منطقه مناسب در دستور کار قرار گرفت.
نظر به شرایطی که سرانجام منتهی به طرحریزی و اجرای عملیات کربلای 4 و پس از آن عملیات کربلای 5 شد «انتخاب منطقه عملیات» تا اندازه‌ای دشوار و پیچیده بود، زیرا برخورداری از ابتکار عمل در جنگ و «رعایت اصل غافلگیری» در تاکتیک و زمان و مکان به عنوان بخشی از عوامل اساسی در کسب پیروزی، تدریجا صعب و دشوار می‌نمایاند. چنانکه طی یک روند طولانی، ابتکار عمل در منطقه هور با انجام عملیات خیبر و بدر به پایان رسید و پس از آن ابتکار عمل در منطقه فاو پس از عبور از رودخانه اروند و انجام عملیات والفجر 8 و کربلای 4 به پایان آمد.
عملیات کربلای 5 در شرایطی انجام گرفت که عملا سپاه برای انتخاب منطقه

[ صفحه 150]

عملیات با توجه به شرایط سیاسی - نظامی حاکم بر جنگ و ضرورت دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی تعیین کننده، وضعیت دشواری را فرا روی خود داشت، بدین معنا که با توجه به ضرورت انجام عملیات می‌بایستی «منطقه انتخابی» و ابعاد عملیات و دستاوردهای آن از ویژگیهای تأمین اهداف سیاسی و نظامی جنگ، در آن مقطع زمانی، برخوردار می‌بود.
سرانجام پس از بحث و بررسیهایی که صورت گرفت، منطقه شرق بصره که دارای ارزش استراتژیک بود، با توجه به ضرورت تعجیل در انجام عملیات، انتخاب گردید. چون یگانهای خودی پای کار بودند و نیاز به نقل و انتقال گسترده وجود نداشت و در ضمن عمده مواضع و استحکامات دشمن در شرق نهر جاسم نیز درهم کوبیده شده بود.
در چارچوب تدبیر جدید، سپاه پاسداران تلاشهای گسترده‌ای را به منظور تأمین نیازمندیهای مورد نظر آغاز کرد در حالی که پس از سه ماه سازماندهی، درگیری و اجرای دو عملیات بزرگ کربلای 4 و 5، امکانات عملیات بزرگ را از دست داده بود. چنین پیش بینی می‌شد که در این منطقه با توجه به استحکامات و هوشیاری نسبی دشمن نسبت به سمت تک رزمندگان، لازمه هر گونه پیشروی، برخورداری از «نیروی زرهی»، «آتش» و همچنین «پدافند هوایی» می‌باشد. به هر صورت، متعاقب پیگیریهایی که انجام گرفت بخشی از نیازمندیهای سپاه پاسداران برای اجرای عملیات تأمین شد.

وضعیت خودی و دشمن

سپاه ابتدا در نظر داشت طی چند عملیات محدود، به صورت تدریجی خطوط منطقه متصرفه را با رسیدن به کانال زوجی اصلاح و تکمیل نماید،

[ صفحه 151]

لیکن با توجه به موانعی که وجود داشت، عملیات کربلای 8 طرحریزی شد.
در توضیح وضعیت کلی قبل از این عملیات، ذکر چند مسأله ضروریست که ذیلا به ترتیب به آنها اشاره می‌شود.
1- مشکل نیرو
علیرغم نیاز مبرمی که به جذب و سازماندهی نیرو برای عملیات وجود داشت، طرح اعزام سپاه یکصد هزار نفری حضرت (عج) با موفقیت مورد انتظار مواجه نشد. در این میان عوامل مؤثری در پیدایش وضعیت یاد شده دخیل بود، از جمله:
- فاصله‌ی نزدیک زمانی بسیج سپاه یکصد هزار نفری حضرت محمد (ص) و همچنین انجام دو عملیات کربلای 4 و 5 تقریبا بدون فاصله و در نتیجه پراکندگی نیروهای عملیاتی.
- فرارسیدن تعطیلات طولانی نوروز بویژه پس از یک سلسله عملیات طولانی.
- تغییر فصل: قشر وسیعی از نیروهای داوطلب کشاورزان بودند که عمدتا در فصل پائیز و زمستان جذب نیروهای نبرد می‌شدند. تغییر فصل و فرارسیدن زمان کشت و کار نیز از موانع جذب نیروی کافی در این مقطع شمرده می‌شد.
- تغییر شعارها: تأثیر روانی عدم تعیین سرنوشت جنگ و تغییر شعار «جنگ سرنوشت» در کربلای 5 و ایجاد ابهاماتی ناشی از عدم تحقق شعارهای سال 65 و ادامه جنگ در سال 66 موجب گردید قسمتی از نیروها توجه لازم را به جبهه‌ها ننمایند.
2- تلاشهای مهندسی
در حد فاصل زمانی 3 / 12 / 1365 تا 17 / 1 / 1366 به رغم آنکه آتش حجیم

[ صفحه 152]

و گسترده دشمن مانع از کار مهندسی بود، لیکن تلاشهای قابل توجهی صورت گرفت که عبارت بودند از:
- دو جداره کردن جاده‌ها برای مصونیت از آتش دشمن.
- احداث دو پل بر روی کانال ماهی (در قسمت انتهای آن).
- احداث دو جاده در عقبه منتهی به جاده شلمچه.
- استقرار یگانها و تحکیم مواضع و احداث سنگرهای انفرادی و اجتماعی.
البته اقدامات یاد شده در مقایسه با فعالیتهای دشمن چشمگیر نبود، لیکن با توجه به آتش دشمن و نیز کمبود وسایل و امکانات مهندسی قابل توجه بود.
3- تسلیح زمین:
بر خلاف تدابیر قبلی مبنی بر آنکه با تداوم عملیات به دشمن فرصت لازم برای افزایش استحکامات و بازسازی نیرو داده نشود، دشمن به لحاظ اهمیت زمین منطقه و احساس تهدید نسبت به پیشروی نیروهای خودی به سمت کانال زوجی، طی فرصتی که به طور طبیعی به دست آورد، در کمترین زمان بیشترین استحکامات را به شرح زیر در منطقه ایجاد کرد:
- بین خط نهرجاسم تا کانال زوجی را که حدود 5 کیلومتر می‌باشد به خطوط متوالی پدافندی مجهز نمود. به نحوی که از نهر جاسم تا کانال زوجی 7 تا 10 خط پدافندی متوالی تشکیل داد. هر یک از این خطوط مستقلا دارای سیلبند یا خاکریز، جاده تدارکاتی، سنگرهای پدافندی و استراحت نیرو، موانع مختلط متشکل از سیمهای خاردار و میادین مین ضد نفر و ضد تانک و کانالهای مواصلاتی نفرات پیاده، سکوهای تانک و سلاحهای پدافندی بود که در صورت احتمال حمله رزمندگان اسلام، این خطوط از

[ صفحه 153]

نیروهای پدافندی پر می‌شدند.
- احداث یک پل جدید روی کانال زوجی.
- احداث جاده‌های جدید و ترمیم کلیه جاده‌های عقبه جهت تدارک بیشتر نیروهای خود.
- احداث سیلبندهای جدید در کانال ماهی و منطقه آبگرفتگی بین پاسگاه بوبیان تا زید.
با توجه به تجارب گذشته جنگ، خاکریزهایی که دشمن در منطقه احداث کرد ظاهرا نامعقول به نظر می‌رسید، بدین معنی که دشمن همزمان با عملیات رمضان و پس از آن عمدتا سعی می‌کرد عارضه‌ای در زمین ایجاد نکند که نیروهای اسلام قادر به بهره‌گیری از آن برای پدافند باشند. لذا از آن به بعد، احداث کانال از عمده‌ترین اقدامات مهندسی دشمن بود، چنانکه در مناطق عملیاتی والفجر مقدماتی و الفجر 1 و سپس در منطقه رمضان، با به کارگیری این تجربه توانست به طور مؤثری از پیشروی نیروهای اسلام جلوگیری به عمل آورد.
دشمن با نزدیک ساختن خاکریز خط تماس خود با خاکریز قوای مقابل، عملا تحرکات رزمندگان را زیر نظر داشت و با ایجاد خطوط متوالی، از برداشتن گامهای بلند در پیشروی و نیز مانور زرهی ممانعت می‌کرد. علاوه بر این، مواضع نیم دایره شکلی که دشمن در پشت خاکریز بر روی گره‌های مواصلاتی ایجاد کرده بود، امکان اجرای آتش مناسب برای حفظ خط را به دشمن می‌داد. همچنین در صورت تصرف خاکریز توسط نیروهای اسلام، دشمن از امکان مناسبی برای پاتک و بازپس گیری مجدد خط برخوردار بود و از سمتهای مختلف از نیروهای مهاجم جناح می‌گرفت. در نتیجه برای این نیروها که به علت حجم گسترده آتش دشمن فاقد امکان کار مهندسی بودند، بهره گیری کامل از خاکریزهای دشمن، وجود نداشت و این مسئله نگهداری

[ صفحه 154]

خط را پس از تصرف با مشکل مواجه می‌کرد.
4- بازسازی نیرو
اهمیت بازسازی نیرو برای دشمن در صورتی مشخص می‌شود که علاوه بر بیان میزان انهدام ارتش عراق در دو عملیات کربلای 4 و 5، به احساس خطری هم که دشمن نسبت به تهاجم رزمندگان داشت، اشاره می‌شود.
در دو عملیات کربلای 4 و 5، 60 تیپ دشمن به طور کامل و بیش از 70 تیپ بیشتر از 50% منهدم شدند. دشمن بنا به وضع موجود، از هفته دوم عملیات کربلای 5، پس از عقب نشینی به غرب نهرجاسم تلاش قابل توجهی را برای بازسازی یگانها و جایگزینی امکانات منهدم شده آغاز کرد.
در زمینه کادر، با انتقال افسران از عقبه‌ها و پادگانها به مناطق عملیاتی و کوتاه ماندن آموزشها، نسبت به جایگزینی افسران اقدام نمود. در مورد درجه داران و سربازان نیز با احضار متولدین 1969 (1348ش) و باقیماندگان 1968 (1347ش) و آموزش سریع 45 روزه آنها و گرفتن نیرو از شهربانی و همچنین یگانهای غیر درگیر، به جایگزینی نیروهای مزبور اقدام نمود.
ارتش عراق در مورد امکانات هم با بازسازی تجهیزاتی که قابل بازسازی و تعمیر بودند و هم با ارسال وسایل جدید، نسبت به جایگزینی تقریبی تمام چیزهایی که یگانهایش از دست داده بودند، اقدام نمود. مجموعا در آغاز عملیات کربلای 8، دشمن در بازسازی کمی یگانهای ضربه دیده تا حدود 70% موفق بود.
5- استعداد و آرایش دشمن در منطقه عملیاتی
دشمن در منطقه عملیاتی به شرح زیر گسترش داشت:

[ صفحه 155]

- لشکر 8 پیاده (شامل تیپهای 418 و 431 پیاده) در منطقه شرق کانال ماهی تا بوبیان.
- لشکر 28 پیاده (شامل تیپهای 79 و 438 پیاده)در غرب کانال ماهی و غرب کانال زوجی.
- لشگر 5 مکانیزه (شامل تیپهای 103، 117، 29، 108 پیاده، 27 مکانیزه، تیپ کماندویی سپاه 7 و یک گردان تانک از تیپ 26) در غرب کانال ماهی و شرق کانال زوجی تا سیلبند شاهد. [175] .
- لشکر 19 پیاده (شامل تیپهای 421، 443، 93، 505، 14، 106، 2 و 428 پیاده و یک تیپ زرهی مختلط) از سیلبند صوئیب تا شمال جاده شلمچه به بصره.
- لشکر 11 پیاده (شامل تیپهای 22، 23، 47، 45، 503، 435 پیاده) از جاده شلمچه تا اروند صغیر.
- لشگر 32 پیاده (شامل تیپهای 119، 805، 5 پیاده) در جزایر صالحیه در مجموع دشمن با استقرار 28 تیپ پیاده و 3 تیپ زرهی و مکانیزه در منطقه عملیاتی، خطوط اول و دوم را پدافند می‌نمود.
- علاوه بر اینها، لشکر 10 زرهی با 10 تیپ در احتیاط منطقه عملیاتی بود که در نشوه و زید استقرار داشت. ضمن اینکه 15 تیپ پیاده گارد نیروی مخصوص نیز در احتیاط قرار داشتند.

کلیات طرح مانور

پس از عملیات تکمیلی 3 / 12 / 1365 که تا 13/ 12 / 1365 به طول انجامید،

[ صفحه 156]

عملیات کربلای 8 در دو محور طراحی شد تا توسط دو قرارگاه اجرا گردد:
محور اول: آبگرفتگی شمال بوبیان با فرماندهی و هدایت قرارگاه قدس.
محور دوم، حد فاصل کانال ماهی تا جاده شلمچه (غرب کانال ماهی) با فرماندهی و هدایت قرارگاه کربلا.
در تدبیر عملیاتی، با توجه به حساسیت شمال آبگرفتگی بوبیان برای دشمن و اهمیت عبور از کانال ماهی در غرب کانال زوجی، چنین پیش بینی می‌شد که در صورت تلاش در این محور، علاوه بر فریب دشمن نسبت به سمت اصلی تک، آتش دشمن نیز تجربه خواهد شد.
ضمنا در صورت موفقیت و تأمین محور شمال عملیات (بوبیان) جناح وسیعی در شرق کانال ماهی از دشمن گرفته می‌شد و این به منزله جای پای مناسبی برای مراحل بعدی عملیات، محسوب می‌گردید. علاوه بر این، موارد زیر به عنوان مشخصات و قوتهای طرح مزبور در نظر بود:
- منطقه انتخابی نزدیکترین فاصله را نسبت به کانال زوجی دارا می‌باشد.
- نیروها در جناح راست خود به کانال ماهی اتکا دارند. (در محور اصلی تک).- در صورت رسیدن به پشت خطوط شمالی - جنوبی دشمن، پیشروی به سمت جنوب تسهیل می‌شود.
- تجربه حاکی از آن بود که تنها از این محور امکان پیشروی وجود دارد.
- به علت نزدیکی به پل کانال ماهی، امکان الحاق با نیروهای شرق کانال و نیز انتقال عقبه به شرق کانال ماهی و حفظ آن از آتش دشمن پدید می‌آید.
البته به خاطر وجود مشکلات و موانع متعدد، طرح فوق در اجراء فاقد چشم انداز روشنی بود.
به هر صورت، بنا به شرایط خاص موجود، تاریخ 18 / 1 / 1366 جهت انجام این عملیات انتخاب شد.

[ صفحه 157]


شرح عملیات کربلای 8

از آنجا که موقعیت زمین در محور آبگرفتگی بوبیان با منطقه عملیاتی قرارگاه کربلا در غرب کانال ماهی تفاوت داشت و فاصله با دشمن نیز متغیر بود، زیرا تعیین زمان آغاز عملیات و محاسبه مقدار زمان لازم برای رسیدن نیروها به نقطه‌ی مورد نظر جهت درگیر شدن با دشمن، مشکلاتی وجود داشت که نهایتا ساعت 15/ 2 بامداد روز 18 / 1 / 1366 به عنوان زمان مشترک حمله در هر دو محور انتخاب شد.
قبل از آغاز تک، بنا بر شواهد و قرائن موجود و اطلاعات دریافتی از شنود، چنین پیش بینی می‌شد که احتمالا غافلگیری دشمن در محور شمالی بیشتر از منطقه قرارگاه کربلا خواهد بود، خصوصا اینکه بنا به اطلاعات واصله، دشمن در مقابل آبگرفتگی بوبیان در شب عملیات مانند شبهای گذشته اقدامات عادی خود از جمله کار مهندسی را ادامه می‌داد. این امر بر اطمینان قرارگاه قدس و یگانهای تابعه در مورد غافلگیری دشمن افزود.
حال آنکه در عمل مشخص شد که دشمن در آن محور 100% هوشیار بوده است.
علاوه بر این، با وجود آنکه سعی شد در تمام محورهای عملیاتی (قرارگاه قدس و قرارگاه کربلا) درگیری با دشمن به طور همزمان آغاز شود، لیکن به خاطر مشکلات موجود، چنین امری میسر نشد.
شب و روز اول
در محور شمالی عملیات تیپ امام رضا (ع) در ساعت 35 / 2 بامداد و تیپ الغدیر در ساعت 40 / 2 بامداد با دشمن درگیر شدند.
در این محور بر خلاف تصورات قبلی مبنی بر عدم هوشیاری

[ صفحه 158]

دشمن، مقاومت نیروهای عراقی در همان آغاز درگیری و سپس مبادرت آنان به پاشیدن مین در محورهای مواصلاتی و پاتکهای انجام شده، همگی حاکی از آمادگی قبلی آنها برای مقابله با تهاجم قوای اسلام بود. با آنکه دشمن یک ساعت پس از آغاز درگیری اقدامات یاد شده را شروع کرد، نیروهای اسلام تا ساعت 8 صبح کماکان در منطقه حضور داشته و درگیر بودند، لیکن پس از آن با توجه به حجم سنگین آتش دشمن، عملا امکان تأمین و تثبیت منطقه فراهم نشد.
مرحله اول عملیات در محور غرب کانال ماهی همزمان با محور شمال آبگرفتگی بوبیان در ساعت 15 / 2 بامداد روز 18 / 1 / 1366 توسط لشکرهای 33 المهدی، 25 کربلا،، 19 فجر، 10 سیدالشهداء و 31 عاشورا که به ترتیب از چپ به راست مأموریت تصرف و تأمین هدف (خط قرمز) [176] را به عهده داشتند، آغاز شد.
در این مرحله (شب و روز اول عملیات) هدف به نحو ناقصی تصرف شد. وضعیت یگانهای عمل کننده مختصرا به قرار زیر بود (به ترتیب از چپ):
لشکر 33 که اندکی دیر وارد عمل شده بود، در اثر مقاومت و آتش دشمن موفق به باز کردن معابر مربوطه نشد و به هنگام صبح شهدا و مجروحین خود را از تخلیه و عقب نشینی کرد.
لشگر 25 از سمت راست، به لشکر 19 ملحق شد و از سمت چپ، خود را تا حد لشکر 33 گسترش داد و عملا حفظ جناح چپ را نیز (در غیاب لشکر 33) به عهده گرفت. در اوایل صبح استعداد نیروهای در خط این لشگر بیش از یک گروهان ناقص (حدود 50 نفر) نبود، از اینرو یک گروهان

[ صفحه 159]

دیگر برای تقویت آنها فرستاده شد. از ساعت 30 / 10 صبح پاتک دشمن از این جناح شروع شد و از ظهر شدت بیشتری یافت و نهایتا در ساعت 14 باقیمانده نیروهای این لشگر به عقب رانده شدند و به این ترتیب جناح چپ عملیات اوضاع وخیمتری پیدا کرد. این امر در شرایطی بود که آتش سنگین دشمن اجازه تقویت خط با نیروهای کمکی را نمی داد و از نیروهای در خط نیز مقاومتی بیشتر از آنچه صورت گرفت، متصور نبود.
لشکر 19 تا ساعت 5 صبح با جناحین الحاق کرد و تا ساعت 7 صبح موفق شد و خط را کاملا پاکسازی و تثبیت کند. بعد از تشدید فشار دشمن از ساعت 13 بر روی نیروهای لشکر 25 و نهایتا عقب نشینی آنها، لشکر 19 جناحدار شد و از این پس فشارهای دشمن از جناح چپ مستقیما متوجه این لشکر می‌گردید. دشمن در فشارهای اولیه توانست با نفربرهای خود در مواضع این لشکر وارد شود، اما به خاطر حضور نیروها بر روی خاکریز یاسر [177] دو دستگاه نفربر سالم به غنیمت گرفته شد و نفرات آن تسلیم شدند، سپس به تدریج فشارها کم شد و تا غروب وضعیت به همین صورت باقی ماند.
لشکر 10 سیدالشهدا به خاطر مشترک بودن معابرش با یگانهای دیگر، حرکتش با کندی شروع شد و با چند ساعت تأخیر کار اصلی را شروع کرد، اما در ادامه سرعت زیادی یافت. نهایتا بخشی از اهداف این لشکر تأمین نشد. بخصوص اینکه بعدازظهر با پاتک نسبتا سنگینی نیز مواجه شد و برخی مواضع خود را از دست داد. به علاوه یگان عمل کننده در جناح راست این لشکر (لشکر 31 عاشورا) نیز موفق نشده بود، اما در جناح چپ مسئله‌ای نداشت.

[ صفحه 160]

لشکر 31 عاشورا که به علت عدم برگشت نیروهایش از مرخصی، در روز قبل از عملیات نیمی از مأموریتش به لشکر سیدالشهدا واگذار شده بود، در انجام مأموریت محوله موفق نگردید. این لشکر در سمت چپ خود لشکر 10 را داشت و از راست بایستی به کانال ماهی متکی می‌شد. نیروهای لشکر 31 از دو معبر و به صورت تیمی و دسته‌ای وارد عمل می‌شدند (به علت شلوغی و محدودیت زمین). نیروهای محور راست سه بار کمینهای دشمن را تصرف کردند ولی هر بار با تشدید فشار دشمن عقب آمدند. نیروهای محور چپ نیز با کمینهای دشمن که هوشیار شده بودند، مواجه و متوقف گردیدند. این لشکر در روز با وارد کردن نیروهای جدید در تقاطع پرستو و کبوتر [178] که توسط لشگر 10 تصرف شده بود، به قصد تصرف هلاکی 15 [179] عبور کرد. این نیروها پس از درگیریهای شدیدی که تا غروب طول کشید، بدون توجه به عقب بازگشتند.
به هر صورت، شب و روز اول عملیات، در حالیکه خط تصرف شده در جناحین با اشکالات یاد شده مواجه بود، سپری شد.
شب و روز دوم عملیات
پس از آنکه طی مرحله اول عملیات، اهداف مورد نظر به طور کامل تصرف و تأمین نشد، در تدبیر جدید مقرر گردید که لشکر 33 با عبور از معبر لشکر 25 مجددا اهداف قبلی خود و لشکر 25 را که در مرحله قبل تعیین شده بود، تصرف نماید و لشکر 10 که به طور نسبی موفق شده بود، به تکمیل اهداف قبلی بپردازد. به لشکر 27 نیز ابلاغ شد که در صورت موفقیت لشکر 10 از آن عبور کرده و پیشروی نماید و در صورت توقف و ایجاد

[ صفحه 161]

اشکال در حرکت لشکر 10 به تکمیل و تأمین اهداف آن بپردازد.
بدین ترتیب، مرحله دوم در همان شب آغاز شد. لشکر 33 این بار چه در تصرف هدف و چه در کار مهندسی (ایجاد خاکریز دو جداره در سمت راست سیلبند شاهد) [180] موفق بود، لیکن دشمن دو بار از سمت چپ به نیروهای این لشگر پاتک کرد که بار دوم (در ساعت 10 الی 11 صبح) با آتش شدید توپخانه و هلیکوپتر و بمباران هواپیما همراه بود. کثرت نیروهای پیاده پاتک کننده و کم بودن نفرات خودی و نرسیدن مهمات کافی، نیروهای خودی را ناچار به عقب نشینی کرد و بر اثر فشار شدید دشمن تعدادی از مجروحین در منطقه بجا ماندند. به این ترتیب در این مرحله هم مسئله جناح چپ عملیات حل نشد.
لشکر 10 نیز با یک گردان (ناقص) وارد عمل شد، ولی تا صبح به خاطر درگیری با نیروهایی که در تقاطع کبوتر [181] مستقر بودند، موفق به تصرف هدف مورد نظر (خط زم) [182] نگردید. نتیجتا در صبح هنگام، لشکر 27 مأموریت ادامه کار و تصرف هدف مزبور را به عهده گرفت.
در ساعت 7 صبح (19 / 1/ 1366) به فرماندهی لشگر 27 ابلاغ شد که طبق تصمیمات قبلی، برای تکمیل کار ناقص لشکر 10 وارد عمل شود. در ساعت 45 / 10 اولین گروهان لشگر 27 به خط رسید، اما در این هنگام پاتک دشمن از دو محور شروع شد و نیروهای لشگر 27 به جای انجام مأموریت تعیین شده، مجبور به پاسخگویی به پاتکهای دشمن شدند و تا غروب شش پاتک را خنثی کردند. نهایتا طی این مرحله در وضعیت قبلی تغییری ایجاد نشد و پیشروی صورت نگرفت و تلاشهای رزمندگان صرفا اقدامات دشمن را خنثی کرد و به حفظ آنچه در مرحله اول به دست آمده بود، انجامید.

[ صفحه 162]

شب و روز سوم عملیات
با توجه به فشاری که از سمت چپ روی لشکر 19 وجود داشت، برای پاسخگویی به پاتکهای دشمن، تصمیم گرفته شد که مجددا تلاش عمده‌ای برای حل مسئله جناح چپ و تأمین آن صورت پذیرد. بر این اساس، مأموریت تصرف سمت چپ سیلبند تا نزدیکی جاده آسفالته و ایجاد خاکریز جناح چپ به لشکر 8 نجف داده شد و و از چهار راه سیلبند تا تپه [183] (یعنی همان خط حد اولیه) به لشکر 33 و از تپه [184] تا سیب [185] نیز به لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) واگذار گردید. به لشگر 27 نیز همان مأموریت قبلی، یعنی تأمین زم [186] و تصرف و پاکسازی موضع «ن» شکل شماره 15 [187] داده شد.
در این مرحله، جناح راست وضع مناسبی یافت ولی اوضاع جناح چپ به رغم موفقیتهای به دست آمده کاملا بهبود نیافت، به این ترتیب که:
لشکر 27 که قرار بود ساعت 21 وارد عمل شود، به خاطر دیر رسیدن نیروها و توقف در میدان مین، در ساعت 30 / 2 بامداد درگیری را شروع کرد تا ساعت 8 صبح به نیروهای خود ملحق شد. این لشکر تا غروب موفق به پاکسازی منطقه متصرفه شد و ضمن به هلاکت رساندن 500 تن از نیروهای دشمن، 100 اسیر را نیز به عقب تخلیه کرد.
لشکر 17 خط لشکر 19 را تحویل گرفت و با یک گردان خود را به چهار راه سیلبند رساند و سپس لشکر 33 و لشکر 8 را از خود عبور داد. این لشکر از روبرو محور پاتک نداشت، بنابراین تا عصر روز بعد (20 / 1 / 1366) علیه آن تهدیدی صورت نگرفت. نیروهای لشکر 33 و لشکر 8 نسبتا در اجرای مأموریت خود موفق بودند ضمن اینکه در صبح و عصر

[ صفحه 163]

روز سوم عملیات تقریبا به خاطر استفاده از آتش هماهنگ تانک و تیربار و خمپاره انداز مستقر در خط، پاتکهای دشمن را با شکست مواجه ساختند، ولی سرانجام نیروهای لشکر 33 به لحاظ از دست دادن توان، در مواضع مناسبتری مستقر شدند.
شب چهارم عملیات
در چهارمین شب عملیات لشکر 27 با ایجاد خاکریزهای دو جداره در نقاط مورد نظر و ریختن 800 مین ضد نفر در جلوی خط زم [188] به تثبیت و استحکام مواضع متصرفه پرداخت و لشکر 31 خط لشکر 10 (از زم تا سیب) [189] را تحویل گرفت. لشکر 8 نیز برای انجام مأموریت سابق خود با یک گردان تا نزدیک جاده آسفالته (خط قرمز) را پاکسازی کرد و همچنین نیمی از مأموریت مهندسی خود را انجام داد، اما به خاطر فشار دشمن و ناقص ماندن کار مهندسی، نیروهای این لشکر مجددا تا چهار راه (سیلبند شاهد) [190] عقب نشینی کرده و در آنجا استقرار یافتند.
روز چهارم (21 / 1 / 1366)
در روز چهارم عملیات دشمن طی چند نوبت در محورهای لشکر 27، لشکر 31 و لشکر 33 اقدام به پاتک کرد که سنگین‌ترین آنها از محور سیلبند غربی کانال ماهی و محور پرستو [191] صورت گرفت، و مقداری نیروهای خودی را عقب زد، ولی با هجوم رزمندگان اسلام، قوای دشمن عقب رانده شدند. باید اذعان داشت که گر چه دشمن در این پاتکها موفقیتی کسب نکرد، اما با این ضد حمله‌های پی در پی، بخشی از توان رزمندگان را گرفته و

[ صفحه 164]

مانع از استراحت آنان شد و توانست نقاط ضعف و قوت ما را از نظر «خط پدافندی» و «توان» ارزیابی نماید.
پس از 4 شبانه روز جنگ سنگین در منطقه پیچیده‌ای که بعضا نیروها مجبور به جنگ تن به تن می‌شدند و زمین آن را از قبل به دقت توسط دشمن متناسب با تاکتیکها و تدابیر و امکانات آن طراحی و تسلیح شده بود، احساس می‌شد دشمن از بازپس‌گیری خط «قرمز» نومید و ناتوان شده است.
از نظر فرماندهان نیز عملیات به پایان رسیده بود و تنها تثبیت و استحکام بخشیدن به مواضع و انجام کارهای مهندسی و بهبود بخشیدن به امر پشتیبانی خط جدید مطرح بود. در این اوضاع و احوال که یگانهای عمل کننده نیز بر اثر افت نیرو (ناشی از چند ماه جنگ مداوم از اوائل دیماه در کربلای 4) خود را قادر به انجام مأموریتهای آفندی نمی‌دیدند. حرکت پیش بینی نشده دشمن شروع شد و وضعیت جدیدی را به وجود آورد.

پاتک گسترده دشمن با استفاده از سلاح شیمیایی

از آنجا که دشمن در پاتکهای روز 21/ 1 / 1366 خود موفقیتی کسب نکرده بود، چنین پیش بینی می‌شد که نسبت به باز پس گیری خط قرمز (منطقه تصرف شده در عملیات کربلای 8) ناامید شده است [192] ولی برخلاف انتظار، دشمن تلاش اصلی خود را از نخستین لحظات بامداد 22 / 1 / 1366 آغاز کرد. نیروهای بعثی از نیمه شب تا ساعت 30 / 3 بامداد روز22 / 1 / 1366

[ صفحه 165]

اقدام به تک شیمیایی نمودند. در این تک که ابتدا با توپخانه و کاتیوشا و سپس با هلیکوپتر و هواپیما به صورتی گسترده در خط و عقبه، بخصوص از خرمشهر تا شلمچه و پنج ضلعی صورت گرفت، مجموعا 400 راکت هواپیما، هلیکوپتر، گلوله‌های توپخانه و خمپاره شلیک شد که به خاطر تاریکی هوا و عدم آمادگی و عدم پیش بینی قبلی، خسارات قابل توجهی به نیروهای خودی وارد آمد.
دشمن پس از تک شیمیایی، از ساعت 5 / 2 تا 7 صبح با 45 گردان توپخانه موجود در منطقه اقدام به اجرای آتش تهیه نمود. شدت آتش دشمن به گونه‌ای بود که تحرک و جابجایی را از نیروهای خودی سلب کرد و امکان تردد هر گونه وسیله نقلیه و نیروی پیاده به خط مقدم غیر ممکن و یا بسیار دشوار گردید.
حوالی ساعت 7 صبح پاتک دشمن از دو محور، یکی مقابل لشکرهای 8 و 33 و دیگری در برابر لشکرهای 27 و 31 شروع شد. فشار سنگین دشمن از سمت چپ خط قرمز و همچنین سیلبند شاهد باعث شد رخنه‌ای در حد فاصل دو لشکر 33 و 8 ایجاد شود. در محور لشکر 31 نیز فشار دشمن از دو سمت یکی از مقابل و دیگری از خاکریز جدید الاحداث در سمت چپ تقاطع زم [193] صورت گرفت.
در محور لشکر 27 دشمن از سیلبند غربی کانال ماهی به مواضع این لشکر حمله کرد و با درگیری شدید و به سختی آنها را عقب زد. و سپس از تقاطع زم فشار آورد و در نتیجه توانست پس از رخنه و نفوذ در تقاطع، نیروهای لشکر 31 را از خاکریز دو جداره عقب رانده و با تهدید عقبه نیروهای لشکر 27 فشار بیشتری بر نیروهای این لشکر وارد سازد. نیروهای

[ صفحه 166]

لشکر 17 که تاکنون مستقیما در معرض پاتک دشمن قرار نگرفته بودند، با احساس تهدید از جناحین و احتمال قیچی شدن، به مواضع مناسبتری نقل مکان کردند.
بدین ترتیب، دشمن تا قبل از ظهر روز 22/ 1 / 1366 مواضع تصرف شده در عملیات کربلای 8 را باز پس گرفت.
هدایت کلی پاتک دشمن به عهده فرمانده سپاه گارد (سپهبد حسین رشید محمد) بود و هدایت تیپهای عمل کننده توسط فرمانده لشگر بغداد از گارد ریاست جمهوری (سرتیپ ستاد کامل ساحت) و فرمانده لشگر مدینه منوره از گارد جمهوری (سرتیپ ستاد احمد ابراهیم محاش) صورت گرفت. عدنان خیرالله وزیر دفاع نیز با حضور در منطقه از نزدیک عملیات یگانهای پاتک کننده را کنترل می‌کرد.
یگانهای پاتک کننده دشمن عبارت بودند از:
تیپهای 7، 4 و 10 گارد ریاست جمهوری، تیپ 468 نیروی مخصوص، تیپهای 2 زرهی و 17 زرهی گارد ریاست جمهوری، تیپهای 5 پشتیبانی و 6 پشتیبانی گارد ریاست جمهوری و یک گردان از تیپ 26 زرهی.
تاکتیک دشمن در باز پس گیری مواضع مبتنی بر اصل انهدام وسیع بود که با اجرای تک شیمیایی و آتش تهیه سنگین و تداوم تک توانست به رغم مقاومت نیروهای اسلام، در پوشش آتش شدید، نیروهایش را به پشت خاکریزهای نیروهای خودی رسانده و به داخل مواضع آنها رخنه نماید.

ارزیابی و جمع بندی

فشار عراق برای بازپس گیری منطقه‌ای در حدود یک کیلومتر مربع با توانی که ذکر شد در نوع خود کم نظیر بوده است. عکس العمل دشمن بدون

[ صفحه 167]

احتساب و پیش بینی تلفات زیاد و پذیرش آن به عنوان بهای باز پس گیری منطقه نمی‌توانست باشد.
دشمن با درک مشی جدید نظامی جمهوری اسلامی مبنی بر پیشروی در شرق بصره و انهدام متوالی قوای عراق، بر آن شد که با اقدامی اساسی و با قوت، طراحان و مسئولین جنگ جمهوری اسلامی را نسبت به ادامه پیشروی در منطقه شرق بصره مأیوس کند. [194] .
علاوه بر این همزمانی عملیات کربلای 8 با سالگرد تاسیس حزب بعث و نیز نقش تبلیغی این عملیات در اعلام تصمیم بر تداوم عملیات در منطقه و همزمانی آن با تغییر و تحولات سیاسی مبنی بر حذف صدام،قابل ذکر است.
به هر صورت، برای دشمن قابل تحمل نبود که در منطقه یاد شده، در بلند مدت و به طور تدریجی، نیروهای ما هر چند کند و آهسته به پیشروی و انهدام قوای آنها ادامه دهند. لذا به رغم آنکه دشمن در تصمیم برای عقب نشینی از شرق نهرجاسم اصل «حفظ قوا» را برگزیده بود، در این جا با پذیرش «انهدام نیرو» به چنین پاتک خطرناکی مبادرت کرد. استفاده از نیروی گارد ریاست جمهوری عراق، نظارت مستقیم عدنان خیرالله و به طور کلی چگونگی این پاتک نشان می‌دهد که مبنای این اقدام، تصمیم سیاسی بوده و در محدوده‌ی صلاحدید و اختیارات نظامیان نمی‌گنجیده و تناسبی نیز با چارچوب حرکات کلاسیک نظامی ارتش عراق نداشته است.
صدام و حزب بعث ادامه حمایت شرق و غرب را در گرو قدرتمندی نظامی ارتش عراق می‌دانستند در نتیجه برای ثبات سیاسی خود راهی جز قدرتمند کردن و در عین حال فشار بیشتر بر ارتش عراق برای شرکت در

[ صفحه 168]

جنگ تا سر حد تلفات بسیار بالا و حتی انهدام لشکرها نداشتند.
از طرف دیگر بر اساس نگرش کلاسیک، از مدتها پیش طراحان و فرماندهان نظامی دشمن احساس اطمینان برای ادامه جنگ را از دست داده بودند. زیرا هیچ یک از خطوط پدافندی آنها در مقابل تهاجمات نیروهای ما تاب مقاومت نداشت و علاوه بر این، گذشت زمان حاکی از پیروزی تدریجی جمهوری اسلامی بود، چرا که علاوه بر رانده شدن از خاک جمهوری اسلامی مناطق مهمی مانند فاو و شرق بصره را از دست داده بودند. واضح است که از نظر حاکمان سیاسی و همچنین فرماندهان نظامی عراق این روند نگران کننده بود. احتمال تحولات سیاسی و افزایش شایعاتی مبنی بر حذف صدام نیز بدون ارتباط با وضعیت یاد شده نمی‌توانست باشد.
به هنگام عملیات والفجر 8، بنا به موقعیت خاص زمین منطقه [195] دشمن تلفات قابل توجهی را متحمل شد، بدون آنکه قادر به باز پس گیری منطقه باشد. بنا بر اظهارات اسرا، صدام با حضور در منطقه فشار زیادی را بر ارتشیان عراق وارد می‌ساخت تا شاید بتوانند مجددا در مواضع قبلی خود حضور یابند. لیکن موقعیت زمین و تدبیر مناسب نیروهای خودی در استفاده از آتش و مقاومت شدید، مانع از تحقق اهداف دشمن شد.
در این عملیات استفاده از ارتش عراق به شکل نامعقول موجب شد بیش از 70% از توان نظامی دشمن در فاو منهدم شود و این برای ارتش عراق صدمه‌ای جبران ناپذیر بود.
حاکمیت سیاسی عراق به منظور جبران شکست فاو و حفظ روحیه ارتش

[ صفحه 169]

عراق، تدبیر «استراتژی دفاع متحرک» را اتخاذ کرد که آن هم سرانجام مطلوبی نیافت و مجموعا نزدیک به 11 هزار نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی شدند.
در کربلای 1 (مهران) چنانکه بعدها اسرا ذکر می‌کردند، دشمن تنها به لحاظ ممانعت از انهدام بیشتر ارتش عراق، از مقاومت خودداری کرد تا آمادگی لازم برای مقابله با تهاجمات بعدی قوای نظامی ایران را داشته باشد، در حالی که در کربلای 2 (حاج عمران) دشمن با انگیزه بیشتری جنگید.
آزادسازی مهران، که دشمن به خاطر اشغال مجدد آن در بغداد جشن گرفته بود، شکست بزرگی محسوب می‌شد. از دست دادن مهران توسط دشمن بدون مقاومت چشمگیر به جز قوتهای نیروی خودی و غافلگیر شدن دشمن در مانور و محور هجوم [196] از تدبیر وی مبتنی بر اصل «حفظ نیرو» در مقابل «حفظ زمین» حکایت می‌کرد. به عبارت دیگر چنین به نظر می‌رسید که دشمن در نظر ندارد به طور غیر معقول ارتش عراق را به کار گیرد.
در عملیات کربلای 5 تحرکاتی از دشمن مشاهده شد که به همین ترتیب قابل تبیین است. بدین صورت که در روز سوم عملیات، عراق یک لشکر گارد را وارد عمل کرد. این لشکر تا روز پنجم تلاش فراوانی برای باز پس گیری غرب کانال ماهی انجام داد [197] معهذا منجر به نتیجه دلخواه و مطلوب نشد. در ساعت 11 صبح روز پنجم عملیات فرماندهان لشگر گارد در مقر لشگر 11 جلسات مهمی تشکیل دادند که به نظر می‌رسید دشمن با تلاش گسترده‌تری اقدام به پاتک خواهد کرد. لیکن عقب نشینی تدریجی عراق به

[ صفحه 170]

غرب نهرجاسم که اثر قطعی و نهایی آن سه روز بعد آشکار شد، نشان داد که دشمن به رغم مقاومتهای بسیار شدید اولیه، با توجه به انهدام وسیع و تلفات بالا، نهایتا حفظ نیرو را بر حفظ زمین ترجیح داده است.
عراق در قبال اقدام یاد شده از جهت سیاسی نیز متحمل خسارتهای فراوانی شد، لیکن به لحاظ پیچیدگی زمین و تلفات فراوانی که متوجه ارتش عراق شده بود بنابر نگرش نظامی، تدبیر یاد شده را اتخاذ کرد.
پس از آن دشمن در مقابل سر پل غرب کانال ماهی به لحاظ تهدیدی که نسبت به زمین حد فاصل نهرجاسم تا کانال زوجی احساس می‌کرد، عملیاتی را طراحی کرد که بعدها نام «حصاد الاکبر» [198] بر آن نهاد. این حرکت با سرمایه گذاری بالاتر از حد معمول و با تحمل تلفات فراوان انجام گردید.

تلفات دشمن

محدودیت زمین منطقه و حضور بیش از اندازه یگانهای دشمن منجر به تأثیر قابل توجه آتش در انهدام نیروهای ارتش عراق بود. علاوه بر این، قسمت عمده‌ی انهدام دشمن به هنگام پاتک صورت گرفت، زیرا نیروها از موضع خارج شده و به راحتی در زیر آتش توپخانه و سلاحهای سبک و سنگین قرار می گرفتند.
معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه پاسداران میزان انهدام قوای دشمن را به شرح زیر اعلام کرد:

[ صفحه 171]

نام یگان: تیپ 117 پیاده، میزان انهدام: 90%
نام یگان: تیپ 428 پیاده، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 27 مکانیزه، میزان انهدام: 60%
نام یگان: تیپ 106 پیاده، میزان انهدام: 60%
نام یگان: تیپ 26 زرهی، میزان انهدام: 40%
نام یگان: تیپ 2 کماندوئی، میزان انهدام: 40%
نام یگان: تیپ 421 پیاده، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 29 پیاده، میزان انهدام: 90%
نام یگان: تیپ 14 پیاده، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 93 پیاده، میزان انهدام: 40%
نام یگان: تیپ 45 پیاده، میزان انهدام: 40%
نام یگان: تیپ 431 پیاده، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 2 پیاده، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 104 پیاده، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 113 پیاده، میزان انهدام: 30%
نام یگان: تیپ 68 نیروی مخصوص، میزان انهدام: 50%
نام یگان: تیپ 2 زرهی گارد جمهوری، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 4 پیاده گارد جمهوری، میزان انهدام: 25%
نام یگان: تیپ 5 پیاده گارد جمهوری، میزان انهدام: 25%
نام یگان: تیپ 6 پیاده گارد جمهوری، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 7 پیاده گارد جمهوری، میزان انهدام: 60%
نام یگان: تیپ 10 زرهی گارد جمهوری، میزان انهدام: 20%
نام یگان: تیپ 17 زرهی گارد جمهوری، میزان انهدام: 20%
نام یگان: یک گردان تانک از تیپ 26 زرهی، میزان انهدام: 50%

[ صفحه 172]

در مجموع حداقل تعداد 18 تیپ پیاده و 5 تیپ زرهی و مکانیزه دشمن در طول 6 روز نبرد کربلای 8 به میزان 20 تا 90 درصد آسیب دیدند.
در میان کشته شدگان حداقل 6 فرمانده تیپ، 20 فرمانده گردان، و بیش از 80 فرمانده گروهان دیده می‌شد. [199] در این عملیات حدود 260 نفر از پرسنل دشمن اسیر شدند که در بین اسرا 2 نفر سرهنگ ستاد، 5 سرگرد و تعداد زیادی افسر و درجه دار مشاهده می‌شد